90

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

خیلی از زندگی متاهلی نگذشته ولی در حال دست و پا زدن واسه گرم نگه داشتن روابطم. نه اینکه سرد باشیم ها نه ولی از معمولی شدن میترسم. یا حتی گاها دلم میخواد زمان به عقب برگرده و توی اون لحظات شیرین نامزدی و دست و پا زدن ها و اصرار کردنش واسه جواب مثبت گرفتن ازم متوقف بشه. درونم هنوز دختر 16 ساله ایه که دوست داره عشقو مثه همون روزا و ماه های اول آشنایی با همون تازگی ها و لذت شناختن و فکر کردن بهش تجربه کنه و همونجور ادامه بده.

فقط سه روزه دیگه مونده تا 97 و من اینهمه بدو بدو دویدن های مردمو نمیفهمم.انگاری چاقو زیر گردن دارن لحظات اخر عمرشون رو سپری میکنن و همه چی باید منظم و مرتب و نو باشه. همیشه با خرید کردن لذت میبردم ولی وقتی دیروز مانتویی رو به اصرار همسر خریدم و اون شورو نشاط قبلی و همیشگیو موقع خرید رو تو دلم حس نکردم از خودم ناامید شدم.

اعتراف میکنم از مردن هیچ وقت نترسیدم ولی از پیر شدن به شدت میترسم...

"سکوت هایم"...
ما را در سایت "سکوت هایم" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7kibord28 بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 19 اسفند 1397 ساعت: 15:04